موضوع: تعریف خلاقیت و نمودهای خلاقیت در زندگی و توضیحاتی درباره فرآیند خلاقانه
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
* معروف است که همه مخترعان نخستین ایده های خود را پشت پاکتی می نگارند. من از این نظر کمی استثنایی هستم، از روی پاکت استفاده می کنم به این قصد که تمبر پستی را بچسبانم و آن وقت نیمی از طراحی انجام می گیرد.
“رولاند امت”
* نبوغ عبارت است از یک درصد الهام و نود و نه درصد عرق ریختن!
“توماس آلوا ادیسن”
در مطالب قبلی به بیان خلاقیت در معماری و فراسوی کیمیاگری پرداختیم. در ادامه به بررسی ماهیت خلاقیت و خلاقیت و تفکر خلاق می پردازیم.
منظور از خلاقیت چیست؟
بسیاری از مردم طراحی را یکی از خلاقانه ترین جست و جوهای بشری توصیف می کنند. هنرهای به اصطلاح خلاقه شامل موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی و اشکال گوناگون طرح های دو بعدی و سه بعدی است. با این حال، خلاقیت و اندیشه خلاق درست به همان میزان در علم، پزشکی، فلسفه، حقوق، مدیریت و بسیاری زمینه های دیگر تلاش انسان نیز کاربرد دارد. در هنرهای خلاقه، از جمله طراحی، تمام نکته در این است که چیزی خلق شود که دیگران آن را تجربه کنند و به نحوی اصیل و جدید باشد. امروزه حجم عظیمی نوشته در باب خلاقیت وجود دارد که نه تنها روانشناسان بلکه فلاسفه و اخيراً دانشمندان علوم شناختی و علوم کامپیوتر در سطحی وسیع تحقیق و بررسی کرده اند. برخی از دریافت های عمیق ما درباره خلاقیت نیز از افراد برجسته معروف و خلاقی سرچشمه گرفته که درباره فرایندهای مربوط تأمل و آن ها را توصیف کرده اند. کسانی هم هستند که درباره چگونگی رشد و ازدیاد خلاقیت می نویسند و فنونی را برای استفاده فردی یا گروهی ارائه می دهند.
مطلب پیشنهادی ایرانادکور: استعاره در معماری
مارگارت بودن اظهار داشته است که تمیز دادن خلاقیت H و خلاقیت P سودمند است. خلاقیت H خلاقیتی است که منجر به ایده های بدیع و اساساً جدید در تاریخ جهان می شود. بنابراین کشف نسبیت آینشتاین یا لحظه ای که ارشمیدس با فریاد «یافتم یافتم» از حمام بیرون پرید، هر دو لحظه های خلاقیت H محسوب می شود.
خلاقیت P با این که جذابیت کمتری دارد، برای ما در اینجا به هیچ وجه کم اهمیت تر نیست. مارگارت بودن به درستی اشاره می کند، ایده ای که در اصل برای ذهن فرد بدیع است هنوز اهمیت بسیاری دارد، حتی اگر برای دنیا لزوماً جديد نباشد. در حقیقت، در طراحی غالباً تحولات بسیار چشمگیری واقع می شود که بسیار دشوار می توان مطمئن بود دقیقا چه کسی و چه زمان ایده خلاق H را داشته است. تاریخ، چنین تحولاتی را به حساب افراد میگذارد، گویی آن ها در انزوای باشکوهی از همکاران خود و سایر طراحان کار کرده اند.
مطلب پیشنهادی ایرانادکور: ابهام ازلی و دست نیافته
توضیحاتی درباره فرآیند خلاقانه
هانری پوئانکاره ریاضیدان، با تأمل درباره دستاوردهای خلاقه قابل توجه خود در زمینه اندیشه ریاضی، دریافت های عمیقی را درباره فرایندهای مربوط برای ما باقی گذاشته است. وی فرایندی را توصیف می کند که نوعاً قابل تقسیم به مرحله های کاملاً متفاوت تفکر است. ابتدا بعد از دوره جست و جوی مقدماتی در مسئله موجود، دوره آرام تر استراحت ذهنی فرا می رسد. سپس، به طور ناخواسته در غیر منتظره ترین زمان و نامربوط ترین مكان، ایده ای برای حل مسئله خود را می نمایاند. این راه حل نهایت نیازمند پرداخت دقیق، اثبات و گسترش است. بدین ترتیب پوانکاره اولین یاداشت های خود را در مورد مجموعه ای از توابع ریاضی معروف به فيوشن توضیح می دهد. وی از دو هفته کار شدید سخن می گوید برای اثبات این که چنین توابعی می تواند وجود داشته باشد.
در این مدت او هر روز حداقل دو ساعت پشت میزش می نشسته و اتحادها را بدون هیچ نتیجه مثبتی امتحان می کرده است تا این که یک شب بر خلاف عادت قهوه می نوشد و دچار بی خوابی شود. او گزارش می دهد که ایده ها دسته دسته ظاهر می شده. صبح روز بعد، دسته ای از توابع فیوشن را وضع کرده و بعد از آن جریان توانسته بود بنویسد. ضمن نیاز به فهم رابطه میان این توابع و توابع دیگری که برای پیشبرد ایده های خود کشف کرده بود، کار او با تداخل یک سفر علمی زمین شناسی معوق ماند. او گزارش می دهد که آن سفر چگونه باعث فراموش کردن کارش شد. لیکن در ادامه سفر داشت سوار اتوبوس می شد که «در آن لحظه که پای خود را روی پله اتوبوس گذاشتم ایده ای که دنبالش بودم به ذهنم آمد».
مطلب پیشنهادی ایرانادکور: تکامل رویکردهای طراحی معماری
این لحظه «یافتم، یافتم» که غالباً به همین عنوان خوانده می شود، مشخصه بارز لحظات بزرگ خلاقه به نظر می رسد. ما همه شنیده ایم که ارشمیدس هنگامی که راه حل مسئله ای را که مدت ها درباره اش کار کرده بود یافت از حمام بیرون پرید در حالی که فریاد می زد «یافتم، یافتم». دیگرانی چون هلمهولتز و هیدامرد توصیف های مشابهی می کنند. فرد دیگری مدعی است که با راه حل هایی از خواب بیدار شده که پیش از خواب در ذهن نداشته است. روایت مشهورتر از آن شیمیدان معروف فریدریش فون ککول است که ساختار حلقه ای مولکول بنزن را زمانی که در مقابل آتش چرت می زد کشف کرد.
در هر حال، نباید از مفهوم رمانتیک جهش خلاق در ناشناخته ها بیش از حد هیجان زده شد، متفکران خلاق بنابر خصلت خود خیلی سخت نیز کار می کنند. در سست است که برای نوابغ، امور ساده تر به نظر می رسد، اما برای اکثر ما ایده ها تنها پس از سعی و تلاشی قابل توجه به دست می آید. لذا ممکن است کار زیادی طلب کند. عموماً چنین ادراک می شود که موتسارت قادر بوده همین که قطعه موسیقی را در چشم ذهنش دید آن را بنویسد، در حالی که بتهوون نیاز داشته که بارها روی ایده هایش کار کند.. موسیقی شناسان از ناشیانه بودن آشکار برخی نت های اولیه بتهوون اظهار شگفتی کرده اند، اما البته آنچه وی نهایتا آفریده است همه ما را شگفت زده می کنند.
بنابراین ایده های بزرگ بدون تلاش به سراغ کسی نمی آیند، صرف نشستن در حمام، سوار شدن به اتوبوس یا خیره شدن به آتش کافی نیست. این همان چیزی است که توماس ادیسون از «نود و نه درصد عرق ریختن» مراد می کند.
توافق عمومی بر این است که پنج مرحله را می توان در فرایند خلاقیت تشخیص داد؛ که آنها را «دریافت اولیه»، «تدارک»، «نهفتگی»، «روشنگری» و «نفی و اثبات» می خوانیم.
در ادامه این مقاله به بررسی این 5 مرحله در فرآیند خلاقیت و خلاقیت در معماری می پردازیم….