فلسفه معماری

پارادوکس در معماری

پارادوکس در معماری

پارادوکس در معماری
با در نظر گرفتن رویکرد عمومی پذیرفته شده که نقش معمار را ساختن می داند، چندان منطقی نمی نماید که از معماران انتظار داشته باشیم خود را مشغول اندیشیدن به ساختمان هایی کنند که به دلیل طرح تخیلی شان، امکان ساخته شدن ندارند.

در زبان های اروپایی، لفظ پارادوکس در معانی زیر به کار می رود:

الف: قول به مطلبی که خلاف عقاید عمومی باشد، با قطع نظر از اینکه عقلا و منطقا صحیح باشد یا نباشد- مثل قول کوپرنیک در مرکیت خورشید.

ب: مسئله ای که راه حلی ندارد و عقل را توان احاطه بر آن نیست. مثلا یک ورق کاغذ را در نظر بگیرید که روی آن نوشته شده است: “آنچه پشت این صفحه نوشته شده دروغ است” و پشت آن نوشته شده: ” آنچه در طرف دیگر نوشته شده صحیح است”.

پ: تناقض منطقی

با در نظر گرفتن رویکرد عمومی پذیرفته شده که نقش معمار را ساختن می داند، چندان منطقی نمی نماید که از معماران انتظار داشته باشیم خود را مشغول اندیشیدن به ساختمان هایی کنند که به دلیل طرح تخیلی شان، امکان ساخته شدن ندارند. نتیجه منطقی این است که ساختمان “غیر قابل ساخت” نباید به هیچ وجه دلمشغولی معمار- یعنی کسی که باید در نهایت بر ساختارهای واقعی ساختمان متمرکز شود- باشد. با این حال سهم زیادی از روند تکامل و پیشرفت معماری، حاصل یک پارادوکس است: پیشرفت “قابل ساخت ها” در واقع وابسته به کندوکاو و جستجو در قلمرو “غیرقابل ساخت ها” است. برای بهتر ساختن در آینده، نباید در زمان حال ساخت. به عبارتی روشن تر و موجز تر: “برای ساختن باید که نساخت”.

برخورد پارادوکسی می تواند منجر به راهبردهایی بسیار توانمند به خلاقیت معماری شوند؛ و این در صورتی امکان پذیر است که بپذیریم مفاهیمی چون “امروز و فردا” متناقض نیستند. واقعیت این است که آن ها بیش از متضاد بودن، مکمل یکدیگرند. معماران برای ساختن بر روی زمین و امروز، باید به آسمان (ستارگان) و فردا بنگرند.

از دیدگاه تاریخی، پارادوکس را فلاسفه، منتقدان علوم اجتماعی، دانشمندان و سیاستمداران، به عنوان ابزاری برای نقد و نشان دادن موضوعی بحرانی، هنگام مطرح ساختن شیوه های مختلف انجام کارها، به کار برده اند. معمولا پارادوکس ها تا اندازه ای در هاله ای از طنز پوشانده شده بودند، چراکه مایه های شوخ طبعی را در درون خود داشتند؛ و اغلب هنگامی که با موضوعی زمینی (این جهانی) سروکار داشتند، در جست و جوی امری آسمانی (آن جهانی) بودند. به بیانی دیگر، نگرش پارادوکسی امکان انتقاد از درون را فراهم می سازد.

بنابراین پارادوکس راهبردی بسیار طاقت فرسا و پرمشقت به خلاقیت است، چراکه برای فردی که می خواهد این روش را دنبال کند انضباط، رسایی و گویایی در بیان و دانش بیشتر از حد متعارف مورد نیاز است تا وی بتواند از مواضع و عقاید خود دفاع کند. سلاح چنین معماری چیزی نیست جز آموزش، کار مداوم، کسب مهارت و پافشاری بر باورها و آرمان های خویشتن. شیوه زندگی چنین معماری به گونه ای استعاری در کتب مقدس به تصویر کشیده شده است. او باید بپذیرد که قدرت او در ضعفش و دانش او از دست رفته هایش هستند و سرانجام اینکه ” برای ساختن باید نساخت”.

او باید با گزاره های پارادوکسی مشابه موارد ذیل، در چارچوب واژگان و جملات معماری، روبرو شود:

” حضور غیبت

غیبت حضور

ساختن، نساختن است.

ترکیب کردن، تجزیه کردن است.

شهری از زندگی برای شهری از زندگان”

دکوراسیون داخلی در شیراز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خانه